از همه چی


یکی از ویژگی های آلمانی ها اینه که باید هلشون بدی. هووف!

واسه پروسه ی خونه زنگ زده ام و یه بار هلشون داده ام. گفته ان توی چند روز آینده انجام میدن. ولی خب تجربه شد برام که از این به بعد صبور نباشم و برای هر چیزی دو سه هفته صبر نکنم. هر چیزی نهایتا یه هفته ازش رد شد و خبری نشد، باید زنگ بزنم و بگم قضیه چیه؟!

--

و خب این تجربه مو خیلی سریع به کار بستم برای یه کار دیگه . یه چیزی رو یکشنبه سفارش داده بودم، ایمیل زده بود که به طور معمول بعد از 24 ساعت انجام میشه. چهارشنبه دیدم خبری نشد، گفتم بسشونه دیگه هرچی وقت داشتن. ایمیل زدم، گفتم قضیه چیه؟ میگه ما باید تعیین هویتت کنیم، لطفا کارت شناساییتو بفرست.

منم سریع (شب، قبل از خواب دیدم که جواب داده ان و تو تخت بودم)، همون لحظه از تو ایمیلم پیدا کردم کارت شناساییمو و براشون ایمیل کردم، گفتم الان حله؟! صبح که بیدار شدم دیدم درستش کرده ان.

خب من نمی فهمم همین ایمیلو چرا همون روز اول نمی زنی وقتی می بینی یه مدرکی از من لازم داری؟!

باز امروز دیدم از اون یکی سفارشم که همزمان با این یکی بود خبری نشد، ایمیل طرفو جواب دادم، گفتم تکلیف اون یکی چیه؟

باز از تجربه ام بیشتر استفاده کردم () و حتی اندازه ی اون یکی هم منتظر نشدم. عصری دیدم ایمیلی معلوم نیست کی جواب بدن، زنگ زدم، گفتم تکلیف ما چیه؟ اول گفت سعی می کنم وصلت کنم. ولی بعد که وصل کرد، کسی گوشیو برنداشت. گفت لطفا ایمیل بزن. گفتم خب زده ام که. من برای اون یکی زده ام و آخرش هم خبر این یکیو گرفته ام. گفت یکی دیگه بزن و جدا در مورد این شماره سفارش صحبت کن.

باز یه ایمیل دیگه زدم.

صبح پا شدم، دیدم درستش کرده ان!

--

من نمی دونم چرا ما تو هر شرکتی میریم، اگه مشتری شکایتی داشته باشه، سریع همه ی کارا رو میذاریم کنار، به همون یکی رسیدگی می کنیم. ولی هر جا می رسیم که برعکسه و ما مشتری ایم، شصت بار هی باید هل بدیم پرونده رو تا پیش بره :/!

--

داریم با این آقاهه که بهم عربی درس میده، حرف می زنیم. میگه امروز میریم بازار. چه بازاری؟ میگم نمی دونم. میگه بازار لباس و غذا و میوه. امروز اینا رو تمرین می کنیم. میگم باشه.

بعد میگه الان فرض می کنیم که منم خانمم برای خرید لباس. میگم باشه.

بعد مکالمه ای که تمرین کرده ایم، این جوریه:

* لباس فلان چند؟

- به خدا قسم، کمتر از 225 پوند کمتر نمیتونم بدم. تخفیفم نداره.

* به خدا قسم، بیشتر از 200 پوند همراهمون نیست.

- خسته ام کردی، وردار ببر .

حالا کلی توی این بازار و بازار میوه گشتیم و نرسیدیم به بازار غذا.

میگه هفته ی بعد بازار غذا رو میریم و بازار چیو؟ لباسو. میدونی چرا؟ چون می خوام لباسی که خریده مو پس بدم .

--

داریم با همدیگه کتاب می خونیم (کتابه آلمانیه). یه جا عکس قورباغه رو کشیده بود، صفحه شو میشد بدی بالا، میدادی بالا، زیرش عکس بچه های قورباغه بود. تا دادیم بالا، میگه ئهههه، اینا تدپولن. میگم چین؟ میگه تدپولن؟ میگم تدپول چیه؟ میگه همینا دیگه . میگم آلمانیه؟ میگه نه، انگلیسیه. سرچ کرده ام، می بینم راست میگه.  Tadpole میشه بچه قورباغه. خلاصه، شمام اگه بلد نبودین، الان یاد بگیرین .


نظرات 7 + ارسال نظر
گندم جمعه 25 شهریور 1401 ساعت 21:01 http://40week.blogfa.com

بچه قورباغه جالب بود.
ولی Tadpole فکر کنم درستش باشه گوگل که اینجوری می گفت.

بله عزیزم، ببخشید. اشتباه تایپی بود. مرسی که گفتی. درستش کردم :).

AE یکشنبه 20 شهریور 1401 ساعت 23:54

من این تجربه صبور بودن رو تو اعلام ساعت‌های دانشگاه دارم :)
اگر بگن بین هفته ۴۰ تا ۴۵ اعلام می‌کنیم، من دیگه دیفالت رو گذاشتم غروب جمعه هفته ۴۵.زودتر از اون اعلام کنن مثل یه معجزه‌اس برای من

، غروب جمعه ی هفته ی 45 خیلیییی خوب بود.
یاد این افتادم یکی از دوستامون بود می گفت دختر معمولی هر وقت بگه 9 9.5 میام، حتما 9.5 میاد. اگه بگه 10 11 میام، حتما 11 میاد .
راستم می گفت.
اصلا من از همون اول آلمانی بوده ام .

گلی یکشنبه 20 شهریور 1401 ساعت 16:49

من می تونم یک کتاب بنویسم در باب این مساله زمان در آلمان. البته که الان خودم دقیقا همون کار رو می کنم با مراجعاتم چون همیشه خدا یک چیزی پیش میاد که برنامه ریزی رو به هم می زنه

. آدم هر جا زندگی کنی، کم کم شبیه آدمای همونجا میشه دیگه.
، سعی کن مثل آلمانی ها برنامه ریزی کنی خب. یه کاری که یه روز طول می کشه رو باید بگی یه هفته دیگه تحویل میدم که خیالت راحت باشه حتما انجام شده تا اون موقع .

دختری بنام اُمید! شنبه 19 شهریور 1401 ساعت 18:14

در زمینه زبان، پسرتون خیلی داره پیشرفت میکنه! ماشالله. دیگه همین روزاست ازش درخواست کنیم برامون کلاس بزاره

فعلا، خودمون تحت آموزشیم .

دختری بنام اُمید! شنبه 19 شهریور 1401 ساعت 18:13

چه جالب، فکر نمیکردم لازم باشه اونها رو هل بدی!
البته فرقش اینه که اونها رو هل میدی نتیجه میگیری، اینجا هل بده، لگد بزن، با غلتک از روشون رد شو، در هر صورت جواب نمیده

هووف، چرا بابا. کچل می کنن آدمو تا یه کاریو انجام بدن :/!
، آره. قبول دارم که از این جهت فرق دارن واقعا .

نیوشا جمعه 18 شهریور 1401 ساعت 21:03

سلام
حالا تجربه ای که من از المانی ها داشتم این بوده که من باید صبور باشم...چند بار این مورد برای من پیش اومد و هر بار بهم ایمیل زدن که صبور باش...اوایل خودخوری میکردم تا کار پیش بره...
یبارش که اون اوایل بود اومده بودم المان و برای کار اداری به دانشگاه ایمیل زده بودم و واقعا فوری بود، بعد چند روز جواب ندادن من دوباره ایمیل زدم، بعدش اونا به استادم زنگ زده بودن که این دانشجوت صبور نیست، بگو اینقدر ایمیل نزنه بهمون!!!، استادم اومد آفیسم و بهم گفت بیا افیسم کارت دارم...بهم گفت لطفا یکم صبور باش...جواب میدن بهت.
الانم سه ماه قراره سرتیفیکت کلاس زبان رو دانشگاه برام بفرستن هنوز نفرستادن، یک ماه و نیم پیش بهشون ایمیل زدم هیچ خبری نشد تا هفته قبل، گفتن همین امروز برات میفرستیم، الان باز ۱۰ روز گذشته هیچ خبری نشده!!!

سلام،
خب از یه جهاتی درسته؛ آدم نسبت به ایران خیلی باید صبورتر باشه.
ما اول که اومده بودیم آلمان، اصلا با این سیستم اینترنتی کلا آشنا نبودیم انگار. اصلا نمی تونستیم باور کنیم که مثلا ایمیل بزنیم و کسی جواب بده یا مثلا میگفتن اطلاعات فلان رو برین بخونین، تو سایتمون هست. ما اصلا برامون سخت بود که بپذیریم جدیدترین اطلاعاتی که ما لازم داریم، واقعا روی سایتشون هست یا مثلا توی سایت میشه قسمت تماس با ما رو پر کنی و کسی بهت جواب بده .
ولی خب الانم که ده یازده ساله اینجاییم، دیگه یاد گرفتیم از اون ور بوم هم نباید افتاد. اون قدری هم لازم نیست آدم صبور باشه. خیلی وقتا باید هلشون بدی .
اما اینکه کجا صبر کنی و کجا هلشون بدی رو فکر کنم باید بر حسب تجربه یاد بگیری .
این موارد آخری که گفتی، اگه من بودم، حتما دوباره پیگیری می کردم، علی الخصوص این آخری رو.

ربولی حسن کور جمعه 18 شهریور 1401 ساعت 20:39 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
دیگه هرکاری که داشتین همون موقع هولش را هم بدین!
تدپول را نشنیده بودم تا حالا ممنون
محاوره ای بود یا رسمی؟
اصلا همین که توی این سن سرچ میکنه تا جواب سوالشو پیدا کنه خیلی عالیه

سلام،
، آره واقعا.
خواهش می کنم. خودمم سه روزه یاد گرفته ام .
چی محاوره ای بود یا رسمی؟ تدپول؟ تدپول همون بچه قورباغه میشه، رسمی و محاوره ایش فرقی با هم نداره.
خودش که سرچ نمی کنه، به من میگه سرچ کن . البته؛ اگه فارسی باشه، خودش سرچ می کنه کج دار و مریز.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد