از مدرسه ها- قسمت سوم


دیشب رفتم جلسه ی پرسش و پاسخ یه مدرسه ی سوم.

دم در، یه آقایی خوشامد می گفت به تک تک آدما. وقتی رفتم تو، دیدم همون آقا مدیر مدرسه است. یک آقای نسبتا مسن و باسابقه، با اعتماد به نفس و ریلکس، بدون استرس و یه مقدار شوخ طبع.

غیر از این آقا، نه نفر دیگه هم نشسته بودن. که گفت همکارامن که آوردمشون که اگر سوالی داشتین، جواب بدن. سه تا معلم کلاس اولش هم بودن.

یه چیزی که نسبت به این آقا/مدرسه خیلی دوست داشتم، شفافیتش بود. با یه پاورپوینت مدرسه شونو معرفی کرد. همون اول بسم الله گف ما 337 تا دانش آموز داریم توی 13 کلاس (یادتونه گفتم اگه بچه ها زیاد باشن، باید یه مدرسه، یه کلاس اضافه بزنه. این سیزدهمین کلاس همونه که پارسال مجبور شده ان بزنن ). از این تعداد 72 تاش خارجین از 18 ملیت مختلف.

هیچ مدرسه ای تا الان این جوری به تفکیک و صریح آمار نگفته بود.

یه جای دیگه ای از ارائه اش گفت که از بچه های پارسالمون، 30 نفر رفته ان دبیرستان، 6 نفر رفتن رئال شوله (یه چیزی شبیه فنی حرفه ای)، 19 نفر رفته ان گزامت شوله ( Gesamtschule: گزامت یعنی جامع، همه؛ گزامت شوله یعنی مدرسه ای که رئال شوله و دبیرستان و همه چی با همه. من جزئیاتشو نمی دونم خودمم که فرقش چیه. اما خب کلیتش اینه).

این آمارو هم کسی نگفته بود تا الان. باید حواسم باشه، امشب توی پرسش و پاسخ مدرسه ی چهارم بپرسم حتما ازشون.

دیگه راجع به این صحبت کرد که ما به هر بچه ای جدا توجه می کنیم. یه نفر پرسید خب تو کلاس های 26 27 نفری چطور همچین چیزی ممکنه؟ گفت سعی می کنیم سطح به سطح بررسی کنیم. یعنی معلم اول یه جوری بچه ها رو باهاشون بازی می کنه یا بهشون تمرین میده که کسایی که مشکل خیلی حادی دارن مشخص بشن. بعد همین جور هی سطح سوال هاشو تغییر میده تا بفهمه کدوم بچه ها توی کدوم بخش ها بهترن و توی کدوم بخش ها مشکل دارن.

مدرسه شون مدرسه ی Inklusiv بود؛ یعنی کسایی که مشکلی هم داشته باشن پذیرفته میشن. اما خب روش مانور نداد و هیچ آماری هم ارائه نداد. فکر نمی کنم که تعداد زیادی از این مدل بچه ها داشته باشن.

برای ا گ اس، زودترین زمانی که میشه بچه رو برداشت، ساعت 15 هست. بعدش هر زمانی میشه برشون داشت.

توی ا گ اس، کلا دو تا سالن بزرگ دارن و همه ی بچه ها با هم نگه داری میشن؛ یعنی اونجا دیگه کلاس کلاس نیستن. حدود 230 نفر در حال حاضر توی ا گ اس هستن.

توی زمان ا گ اس، در حالت عادی، معلم های کلاس هاشون نیستن. یه سری مربی دیگه ان که حواسشون به بچه ها هست که تمریناشونو انجام بدن و اگر کمک لازم داشتن کمکشون کنن. اما یه روز در هفته، یکی از معلم های کلاس اونجا هست واقعا.

دوشنبه و سه شنبه گفت تمرین ها حتما توی زنگ آخر مدرسه انجام میشه و نه توی ا گ اس تا مطمئن بشن که همه ی بچه ها حتما تمریناشونو انجام میدن. چهارشنبه ها تمرینا توی خونه انجام میشه. پنج شنبه ها یه معلم توی او گ اس هست و جمعه ها اصلا تمرین ندارن ( یادتونه زمان ما روز آخر هفته تمرینا دو برابر بود؟ ).

برای او گ اس گفت که قیمتش با توجه به حقوق تعیین میشه؛ ولی اگر حدودش رو می خواین، برای کسایی که حقوق خانواده شون از 61 هزار یورو به بالا باشه، 221 یورو در ماهه.

زبون انگلیسی مثل همه ی جاها از کلاس سوم شروع میشه.

اینجا هم آقاهه اصلا راجع به نمره و این چیزا صحبتی نکرد.

اینا هم مثل بقیه ی مدرسه ها همکاری دارن با آدم های مختلفی برای ورزش، موسیقی، هنر و ... . و تقریبا تمام این ها مال بچه های او گ اس هست و دلیلش هم اینه که توی زمان مدرسه انجام نمیشن.

یه نفر پرسید میشه بچه ای توی او گ اس نباشه ولی مثلا یکی از این کلاس ها رو شرکت کنه و آقاهه گفت نه متاسفانه.

در مورد ثبت نام و اینا خیلی شفاف توضیح داد (این آقاهه رو باید میاوردی تو ایران رئیس جمهور می کردی انقدر شفاف بود ، واقعا خدا خیرش بده؛ چیزایی رو گفت که هیچ کدوم از اون دو تا مدرسه ی دیگه بهش اشاره هم نکردن؛ تازه وقتی هم ازشون سوال می کردی، باید با انبر از دهنشون حرف می کشیدی بیرون). گفت این جوریه که شما الان درخواست هاتونو میدین. بعد از 15 نوامبر، ما شش تا مدیر مدرسه های این شهر یه میتینگ داریم با همدیگه. اونجا اول از همه تعداد کل ثبت نام ها شمرده میشه و چک می کنیم که اصلا چند تا بچه هستن؟ آیا لازمه یه کلاس جدید تشکیل بشه یا نه؟ اگر کلاس جدید تشکیل بشه، صحبت میشه که این کلاس جدید کجا باید تشکیل بشه. اما این کلاس قطعا توی مدرسه ی کاتولیک نیست چون اون مدرسه، مدرسه ی خاصه. بعدم اگر دیدیم کلاس اضافه لازم نیست ولی یه مدرسه ای اضافه تر بچه براش ثبت نام کرده، بازم اون بچه ها به مدرسه ی کاتولیک فرستاده نمیشن، چون اون مدرسه، مدرسه ی خاصه (البته؛ اینو نگفت که اگر بچه ای مدرسه ی کاتولیک رو به عنوان مدرسه ی دومش انتخاب کرده باشه چی. چون فکر می کنم هدفش از گفتن این حرف، حمایت از خانواده ها بود؛ نه اینکه برعکس، منظورش این باشه که روی اون مدرسه حساب نکنین. منظورش این بود که مثلا کسی که مسلمونه رو به زور ما نمی فرستیم به مدرسه ی کاتولیک.). گفت اونجا میشینیم بر حسب فاصله حساب می کنیم که کی کجا اجازه ی ثبت نام داره و نزدیک ترین مدرسه اش چیه.

ما خودمون پارسال 81 تا جا داشتیم، ولی 87 نفر ثبت نام کرده بودن. شش تا رو مجبور شدیم رد کنیم. بعضی هاشون مال یه منطقه ی دیگه بودن (همونی که گفتم وسطش جاده است و دوره واقعا).

اما چیزی که برام جالب بود، بازم اصلا راجع به انتخاب دوم اصلا صحبت نکرد. یعنی؛ واقعا نمیدونم دلیل اون انتخاب دوم ما توی لیست مدرسه ها چیه. این که این طوری می گفت که انگاری یا انتخاب اولتون میشه یا اگر نشد، ما فاصله رو چک می کنیم. دیگه نمی دونم واقعا.

بعد گفت برای خود ثبت نام برای بچه هایی که می خوایم ورشون داریم، یه روزی می گیم بچه ها بیان و بچه ها رو توی گروه های 12 نفری، از صبح تا ظهر تست می کنیم. این بچه ها از نظر سطح زبانشون، قابلیت های ذهنیشون، قابلیت های ریاضیشون مثل شمردن و شناختن عددها بررسی میشن. چون ما باید از قبل سطح بچه ها رو بدونیم، هم از نظر هوشی، هم از نظر شرایطشون که مثلا آیا بچه حروف الفبا رو از قبل میشناسه یا نه، زبون مادریش چیه و آلمانیش در چه سطحیه و ... .

بعد از اینکه جلسه تموم شد و به همه ی سوالا جواب داد، گفت حالا می تونیم بریم ساختمون رو به رویی که مدرسه است که یه نگاهی به کلاسامون بندازین.

اینم جزو برنامه نبود و اضافه بر سازمان بهمون ارائه داد که بازم دمش گرم، من خوشم اومد. در واقع، به پدر و مادرها این آپشن رو داد که یه بار خودشون به تنهایی بیان مدرسه رو در سکوت ببینن و اگر سوالی دارن از معلم ها بپرسن و یه بار هم شنبه و با بچه هاشون بیان. از اینشم خیلی خوشم اومد.

راستی، اینم اضافه کنم که به نظر همسر، اون 72 تایی که گفته بود خارجین، منظورش کسایی بوده احتمالا که هنوز پاس آلمانی ندارن. یعنی؛ توی سیستم آقاهه، الان پسر ما خارجی حساب نمیشه. و بنابراین، احتمالا تعداد خارجی های واقعی توی این مدرسه خیلی بیشتر باشه.

من راجع به خود مدرسه نمی تونم چیزی بگیم؛ ولی من مدیریتش رو واقعا پسندیدم. حتی می تونم بگم ارائه اش با فاصله از ارائه ی اون مدرسه ی کاتولیک هم بهتر بود.

--

امشب جلسه ی پرسش و پاسخ مدرسه ی چهارمه، مدرسه ای که نزدیک ترین مدرسه به خونه ی ماست. من تازه دیروز پریروز فهمیدم که این مدرسه، شبه منتسوریه سیستمش. نمی دونم این سیستم به درد پسر ما می خوره یا نه. چون اگر قرار باشه فاصله رو در نظر بگیرن، باید همین مدرسه رو بره.

--

بچه ها، از خودتون خبر بدین. رو به راهین؟ آدمای شهرتون رو به راهن؟ :(

نظرات 12 + ارسال نظر
مامان فرشته ها شنبه 2 مهر 1401 ساعت 16:10

اولین جایی هست که اظهار نظر میکنم راستش من وقتی قضیه مهسا امینی رو شنیدم که به کما رفته بود واقعا بعنوان یه مادر خیلی ناراحت شدم و حتی با دوستای خیلی مذهبی بحثم شد چون من محجبه ام اما حجاب دخترام خیلی شبیه همین دختر مظلوم کرد هست علیرغم میل من یه قانون مزخرفه یا حداقلش اجراش سلیقه ای هست تو شهر کوچیک ما که یه روزی یه نفر بدون چادر نبود الان حجاب انگار وجود نداره تا حالا ندیدم به کسی حتی تذکر بدن مدل حجاب مهسا رو همکارانمون دارن خوب منم خیلی اعتراض دارم اما متاسفانه ما جماعت جوگیری هستیم اگر اعتراضی هست باید در شان انسانی و انصاف باشه چند جا دیدم با الفاظ رکیک برای افرادی که حالا تو پیجشون چیزی ننوشتن باهاشون حرف زده شده بود حتی فحش به مقدسات
کلا با اشوب واغتشاش مخالفم اعتراض مدنی باید باشه نمیدونم به هر حال حال همه بده از تندروی متنفرم چه مذهبی چه ملی هر چیزی که باعث بشه انسانیت بره زیر سوال
با گشت ارشاد مخالفم و واقعا غصه دارم برای کشورم کاش روزهای خوب بیاد و بلد باشیم کنار هم شاد زندگی کنیم اینترنت ما اصلا قطع نشد اینستا ووات فیلتر بود که اونم دهه ۸۰ها دورش زدن و با وی پی ان وصل بود

چی بگم والا. الان اصلا فکر نکنم بحث دیگه صرفا سرحجاب باشه. انقدر مردم اذیت شده ان توی این سال ها که دیگه این حاصل خشم چندین ساله بابت وضع اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و همه چی با همه.
ولی از اون ورم همیشه یه عده کارایی می کنن که به ضرر کسایی تموم میشه که خیلی آروم و مسالمت آمیز فقط دارن برای خواسته های به حقشون تلاش می کنن.

فاطمه.ع جمعه 1 مهر 1401 ساعت 11:19

چی نتیجه بده؟اینقدر میگی نتیجه نتیجه؟براندازی نظام؟زهی خیال باطل
اگه راست میگی بیا بگو همینا مامورا رو زنده زنده آتیش زدن.گلوی مامور بدبخت رو بریدن.چادر از سر زنا کشیدن.میدونی چادر از سر دختربچه کشیدن؟میدونی محجبه ها جرئت ندارن برن بیرون؟
نشستی تو آلمان پات رو پات انداختی نظرم میدی؟پای این نظام خون شهیدان و اسم حضرت زهرا هست خانوم اون نتیجه مد نظر شما حاصل نمیشه

همون طور که شما اجازه دارین حرف بزنین و بگین که با نظام موافقین. لطفا اجازه بدین که بقیه هم حرف بزنن و بگن که مخالفن.
منم با چادر کشیدن از سر زنا و آتیش زدن مامور و ... مخالفم ولی این معنیش این نیست که با آتیش زدن مردم و به زور چادر سر زنا کردن و پا روی گلوی مردم گذاشتن موافقم. چرا فکر نمی کنین یه نفر می تونه با هر دوی اینا مخالف باشه؟
حضرت زهرا اگه بدونه کیا دارن از اسمش استفاده می کنن و خودشونو پیروش می دونن، فکر کنم از حضرت زهرایی استعفا بده بنده خدا!
--
بله، من این ور دنیا نشسته ام و پامو رو پام انداخته ام و دقیقا هم به همین دلیل می گم دلم می خواد مردمی که تو ایرانن برای رسیدن به خواسته هاشون زیاد هزینه ندن؛ دوست دارم زود به اون نتیجه ای که مطلوب خودشونه برسن، قبل از اینکه بیشتر از این کشته بدن.

دختری بنام اُمید! پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 22:04

واقعا خیلی فاصله بوده بین ارائه این مدیر و قبلی ها، بعضیا واقعا بلدن کارشونو! خدا تعدادشونو زیاد کنه.
شهر ما کمی شلوغه و چند نفری هم متاسفانه کشته شدن و تعدادی زخمی و دستگیر شدن. امیدوارم همه چی به خیر بگذره :(

آره، شفافیتش خیلی خوب بود واقعا :).
--
خدا به همه ی اون خانواده ها صبر بده. امیدوارم ختم به خیر بشه و نتیجه اش شیرین باشه برای مردم.

مهسا پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 20:46

سلام، بازم ممنون که وقت میذاری و به اطلاعاتمون اضافه میکنی، برای من که خیلی مفید و جالبه من که انقدر استرس ایران و آدمایی که پر پر میشن رو‌دارم که بعد شیفت شب شلوغ که قبلش هم نخوابیده بودم یعنی ۲۴ ساعت بیداری، بازم امروز درست حسابی خوابم نبرد، و الان در راه شیفت شب بعدیم واقعا خدا بخیر کنه، و امیدوارم حداقل ایندفعه به نتیجه خوبی برسه شجاعت مردم

علیک سلام، خواهش می کنم :).
خدا کنه زود نتیجه بده و از اون مهم تر اینکه نتیجه اش خوب باشه؛ نشه مثل انقلاب 57!

Javaad پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 20:15

سلام شما خوبین کلی یگان ویژه ریخته تو شهر ما صدتا سایت رفتم تا بالاخره مال شما باز شد خدا نجات‌مان بده مرسی که مثل سال نود و هشت زود زود می‌نویسید حوصله مون سر نره

علیک سلام،
ما که خوبیم. اینجا همه چی امن و امانه. کاش حال مردم تو ایرانم خوب باشه.
شما لطف دارین. میام می نویسم. ولی خدا کنه اینترنت شما هم وصل بشه، ورندارن کلا اینترنتو ملی کنن!

مریم.ش پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 15:57

ماشین ها فقط واسه ترسوندن مردم نیست. اونا واسه سال ۸۸ بود. واقعا دارن می برن و می کشن... ببین چیزی که سال ۸۸ دیدی رو واسه همه شهرها و محله ها تکرار کن. الان اوضاع این جوریه. اون موقع فقط تهران و چند تا شهر دیگه بودن تو یه سری میدون های محدود. الان بیشتر شهرها و بیشتر محله ها.

پیشرفت کرده ان!
خدا به خیر کنه. امیدوارم آخرش نتیجه ی خوبی بده این همه زحمتی که مردم میکشن و و هزینه ای که میدن.

فاطمه پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 15:03

شهر ما و اطراف خبری نیست خدا رو شکر

خدا رو شکر :).

فاطمه پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 15:02

هر اعتراضی به آشوب کشیده میشه چون اراذل و اوباش میریزن وسط. مسجد آتیش میزنن به پلیس و زن و بچه و مریض و هیچکسم رحم ندارن. فیلمی دیدم پسر بچه کوچیکی رو باباش اومده از اعتراضا ببره بیرون ریختن سرش حسابی زدنش. آینه فردای بعد از براندازی جمهوری اسلامی. داعشیایی میریزن وسط که به هیچکس رحم نمیکنن

نمی دونم والا. امیدوارم این طوری نشه. تو هر شلوغی ای، همیشه یه عده سوءاستفاده گر هم وجود دارن متاسفانه.

کهکشانى پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 14:04

اولاً ازت مى خوام لطفا بنویسى برامون
چون وضعیت نت اصلا خوب نیست ولى سرورهاى ایران اوکى
من رشتم ، چند روز شلوغ و حتى دیشبم یک نفر فوت شده ( چیزى که شنبده شده ) و ٧٠ نفر ( اعلامى خود پلیس ) دستگیر شدن
نمى دونم واقعا ، فقط امیدوارم اوضاع زودتر درست شه

لطف داری عزیزم. امیدوارم زودتر اوضاع درست بشه.
فیلما رو که آدم می بینه که خیلی وحشتناکه :(. کاش لااقل این همه کشته و زخمی و دستگیر میدن مردم، زود به نتیجه برسه. دیگه اوضاع بدتر از این نشه.

AE پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 12:33

اون بار اولی که همه چی رو قطع کردن من تازه اومده بودم آلمان و هیچ ارتباطی با خانواده‌ام نداشتم ، واقعا دلگرمیم همین اپدیت های وبلاگ‌هایی بود که دنبال می‌کردم.
خدا رو هزاربار شکر که این‌بار کنار خانواده‌ام، ولی اون ماشین‌های ۸۸ اسباب‌بازی‌هاشون بود.
الان پیشرفت کردن‌.خیییییللللییییی پیشرفت کردن. من نمی‌دونم اون موقع که دارو تحریم بود این ماشین‌ها چطور بوده که ورودش آزاد بوده؟!
کلی تایپ کردم ولی پاک کردم :)
ولی شما لطفا برامون بنویسید ، من که با دیدن اپدیت‌هاتون کلی خوشحال می‌شم

نمی دونم بگم الان براتون خوشحالم که ایرانین یا ناراحت. امیدوارم همه چی ختم به خیر بشه. دیدن ویدیوهاش دلخراشه، چه برسه به دیدن خودش، چه برسه به اینکه آدم بخواد خودش هم بخشی از این مجموعه باشه.
شما لطف دارین. امیدوارم همین چهار تا خط باعث بشه آدما به اندازه ی چهار خط از اون فضا فاصله بگیرن.

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 10:05 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
ولایت ما دیشب برای اولین بار شلوغ شد
توی محله ما خبری نبود اما یکی از همکاران میگفت توی محله شون صدای گلوله شنیده
یکی دیگه از همکاران هم میگفت صبح که از خونه بیرون اومده شیشه همه ماشینهائی که توی کوچه بودند شکسته بوده.

سلام،
صدای شلیک همیشه هست ماشاءالله! ولی خدا کنه کسی نمیره. گناه دارن مردم واقعا :(.

مریمم پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 09:25

سلام چه خوبه که تند تند مینویسی از دیروز نت کاااملا قطع فقط بعضی از سرورهای داخل ایران کار میکنه
من اطراف تهران زندگی میکنم
دیروز خیییلی شلوغ بود چیزی که خواهرم دیده این بوده که دور میدون شهر یه ماشین گذاشته بودن با تیر بارکلی از مردم تو خیابون بودن و کلی هم یگان ویژه انگار که میخوان با بعثی ها بجنگن فکر نمیکنن که این مردم از غم نون و فساد قید جونشون زدن و مهسا بهانست
برادرمم میگفت هرکس که تو خیابون بود با باتوم و گاز اشک آور میزدن و میگفتن برید خونه هاتون به مغازه دارها هم میگفتن تعطیل کنید
بعضی ها هم میگن سه نفر هم کشته شدن که بعید نیست چون تو شلوغی‌های قبلی هم چند نفر جون عزیزشون از دست دادن

علیک سلام،
چی بگم والا. اتفاقا می خواستم ننویسم. دیدم نه حال مردم خوبه، نه من حس و حالشو دارم. ولی باز دیدم گفته ام می نویسم و هر شب هم دارم یه جای جدید میرم و ممکنه بعدا اگه بخوام بنویسم، قاطی کنم چی مال کدوم بود و شاید اصلا یادم بره. دیگه گفتم همین الان بنویسم.
سال 88 هم از این ماشینا بود (حداقل تو تهران). واسه ترسوندن مردمه دیگه.
چه بسا خود همون آدمای یگان ویژه خیلی هاشون جزو همون مردم باشن که از روی مجبوری این کارو قبول کرده ان.
طفلکی اونایی که کشته شده ان و خانواده هاشون :(.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد