از همه چی


این لحاف کرسی که بالاخره تموم شد ولی خیلی چیزا باهاش یاد گرفتم. اولیش این که من و همسر هیچ کدوممون به درد خیاط شدن نمیخوریم. همه اش میگفتیم خوبه دیگه، ولش کن .

آخرش نزدیک بود یه کم پارچه کم بیاد. آخه پتوها که دقیق نبودن، وقتی به همدیگه دوخته بودیمشونم که خب باز یه مقداری بابت درزها متفاوت شده بودن. در نهایت ذوزنقه شده بود. یه ورش ۱۶۲ اینا بود، یه ورش ۱۵۷ یا یه همچین چیزی.

بعد، موقع برش ملحفه، ما سعی کردیم یه جوری اندازه بگیریم که یه کمی بیشتر باشه. ولی موقع دوخت، خیلی مرزی شد، چون لحاف بزرگ بود و ما راحت جا برای پهن کردن خودش و ملحفه اش نداشتیم. لحافو پهن کردیم، چشمی گفتیم خب این قدر از ملحفه باشه برای اینکه روش برگرده ولی کامل نیومدیم چهار طرفش رو امتحان کنیم و برگردونیم و دقیق اندازه بزنیم. آخرش دیدیم کاملا لب به لب شد یه گوشه اش چون ما از اون ور لحاف اندازه زده بودیم و اونجا مثلا ده سانت اضافه بود و گفتیم بسه دیگه.

وقتی سه ور رو دوختم، دیدیم دقیقا همین ور چهارم اون وریه که کجه و هفت هشت سانت بیشتر پارچه لازم داره!

خیلی شانس آوردیم که بس شد. وگرنه واقعا حوصله ی اینکه دوباره سه طرفو باز کنم و دوباره بدوزم نداشتم.

--

مامان من به لطفا معلم بودنش هزار بار هر چیزیو توضیح میده‌.

چندین بار بهم گفت که چیکار کنم برای دوخت ملحفه، هر بار هی گفتم فهمیدم. حتی یه بار برام تو ایمو باز نوشت که ببین اون موقع که داشتی با ایمو صحبت میکردی باهام، خاله اومد، من نتونستم کامل توضیح بدم (حالا همون جا باز دو سه بار کامل توضیح داده بودها)، باید فلان کارو بکنی. منم تشکر کردم و گفتم چشم.

بعد از اینکه دوختیم و یه جاش تیکه خورد، همسر میگه خب چه کاری بود ما کردیم؟ چرا این جوری ندوختیم که تیکه اش پشت بیفته؟!!

اونجا تازه دوزاریم افتاد که مامانم سه بار هی با جزئیات توضیح داد این جوری بدوز، منظورش چی بود .

--

اون شرکت قبلیه یادتونه که توش کار می کردم؟ همون شرکت داگان اینا رو می گم.

به دلیل این قضایای اوکراین و گرون شدن انرژی، خیلی ضرر کرده و کلی تعدیل نیرو کرده و همچنان داره میکنه. قرار هم بود دولت بهش کمک کنه که نمی دونم کرد یا خودش تونست یه راهی پیدا کنه یا نه.

چه بسا اگه اونجا بودم، الان عذرمو خواسته بودن.

واقعا خدا خیلی منو تحویل می گیره همیشه. نمی دونم چرا.

--

به همسر میگم از علی چه خبر؟ میگه خبری نیست. علی وقتی زنگ می زنه که یا کار داشته باشه یا کار نداشته باشه.

با اینکه به نظر می رسه جمله اش داره صد در صد حالات رو پوشش میده، ولی فکر می کنم شمام حتما متوجه شدین که این طوری نیست . واقعا زبون آدم عجیب پیچیده است.

--

فلیکس یه ماه مرخصی گرفته و فردا عروسیشه.

من فکر می کردم فلیکس خیلی از من کوچیک تر باشه ولی دیروز فهمیدم نه؛ باید متولد 92 اینا باشه. چون سال 2010 دانشجو شده.

--

پسرمون اگه کار بدی بکنه، معمولا اولین تنبیهش اینه که اون روز اجازه نداره با تبلت فیلم ببینه.

در حالت عادی، دو تا نیم ساعت اجازه داره ببینه.

حالا اون روز من صبح رفتارم باهاش خوب نبود چون عجله داشتم.

وقتی رفتم از مهد کودک برش دارم، میگم صبح رفتار من باهات درست نبود. این دفعه تو مامانو جریمه کن. من از چی محروم میشم؟

یه کمی فکر کرده، میگه اجازه نداری با لپ تاپ کار کنی.

هیچی دیگه. اون روزو کلا لپ تاپ ورنداشتم.

خوب شد از گوشی محرومم نکرد .


نظرات 7 + ارسال نظر
فریبا شنبه 23 مهر 1401 ساعت 07:55

برام سوال شد کودک چه کار غیرعادی انجام میده که براش جریمه وتنبیه لازم باشه.من که اصلا یادم نمیاد بچه ها رو تنبیه کرده باشم یعنی کاری نمی کردن بخوام جریمه کنم.اگر هم اشتباهی می کردن دنباله همون کار رو بهشون می دادم مثلا اگر جایی بهم ریخته می شد یا خراب می شد باید همونو درست می کردند.یا جزای حرف بد زدن شستن دهنشون بود.جزای دعوا کردن سر چیزی گرفتن اون شی از هر دو بود.بقیه کارها طبیعی بود مثل یواشکی بستنی خوردن .خودم هم گاهی یواشکی بستنی می خوردم.همه کارهای بچه ها یا عکس العملی است یا طبیعی.سعی می کردم دلیل رفتار بچه ها رو درک کنم تا مشکل رو حل کنم.تنبیه بچه ها چه سنتی وچه مدرن واقعا بیرحمانه است.زمان ما مد بود برای تنبیه بچه ها می گفتن برو تو اتاقت فکر کن.واقعا بچه چه فکری باید بکنه.من می گفتم می شه یه کم تنها باشم عصبانیم کم بشه.
کرسی خیلی مبارکه.اگر هیترتون جا داره با پیچ به سقف میز پیچ کنید هم امنیت بیشتری داره هم پاها خوب گرم می شن.
دوستمون راجع به قیمت مرینو پرسیده بود،قیمت پشم مرینو با پروسس بالا می‌ره .کیفیت مرینو ها هم با هم فرق داره.حتی گوسفندهاش هم فرق داره.
برای نشستن زیرکرسی صندلی های هست که پایه ندارد.مثل صندلی های سفری برزنتی است جمع هم می شه.خوبیش اینه می شه تکیه بدی.مکه زیاد بود.ایران هم دیدم در مراسم های مذهبی با خودشون میارن که راحت بشینن.
خدا مادرتون رو براتون حفظ کنه.

خب همون گرفتن یه چیزی از بچه، میشه تنبیهش دیگه. منم گفتم تبلتو ازش می گیریم. شاید کلمه ی تنبیه که گفتم خیلی خشن به نظر برسه، ولی منظورم در حد همونی بود که گفتم :).
مرسی، سلامت باشین :).
بازم مرسی بابت اطلاعاتی که دادین.
این صندلی ها رو نمی دونستم که هست. مرسی که گفتین :).

AE یکشنبه 17 مهر 1401 ساعت 01:20

داشتم به این فکر می‌کردم اگر من اجازه داشته باشم جریمه‌ای برای مادرم تعیین کنم حتما ازش می‌خوام یه ماه برام خورشت قیمه با سیب‌زمینی سرخ کرده درست کنن :)

+ من اگر مشکلی نباشه بازم در تکمیل کامنت‌های خانم مریم.ش یه چی بگم
من یه عادت خوب یا بدی که دارم اینه که توی شبکه های اجتماعی کانال‌های خبری با دیدگاه‌های مختلف رو می‌خونم ، هیچ وقت فراموش نمی‌کنم یه بار تو کانال فارس نیوز زده بود موفقیت ایران در تهاتر نفت با پشمِ مغولی.( این عین خود تیتر خبر بود! ) گفتم شاید الان که برادران روس ما در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل هستن برای کمک بهشون به موفقیت در تهاتر نفت با پشم روسی هم رسیده باشیم و برای همین این‌قدر ارزون شده

https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=https://www.entekhab.ir/fa/amp/news/651775&ved=2ahUKEwiEy6bVytH6AhWMgP0HHSHEB3MQFnoECAoQAQ&usg=AOvVaw0iFil1baXwIxCNEykG2-i-

اینم متن خبر از یه سایت دیگه. گفتم مستند حرف زده باشم!

:)))))، جریمه تون خوبه، زیاد سنگین نیست ؛-).
این خبره خیلی خوب بود :))). مرسی :).

مریم.ش شنبه 16 مهر 1401 ساعت 21:43

راستی الان یه چیزی ذهنم رو مشغول کرد. پشم مرینوس از روسیه میاد، برای موی عروسک هم استفاده میشه. ۱۰۰ گرمش فکر کنم حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ تومن میشه. چطور یه لحاف کرسی سنگین با پشم مرینوس ۴ میلیون بوده فقط؟

:))).
والا من در جریان نیستم. صاحبش باید بیاد جواب بده ؛-).

فاطمه شنبه 16 مهر 1401 ساعت 19:00

قدر که من پستاتون رو دوست دارم همیشه توش یه آرامشی هست.
راستی یه بار اون قبلنا فکر کنم در مورد سردار بود چی بود پیام دادم نذاشتید انشاالله که یادتون رفته

لطف داری عزیزم :).
به من پیام دادین؟
عزیزم،من هیچ پیامی رو حذف نمیکنم، مگر اینکه خود فرستنده بخواد یا پیامش به صراحتا حاوی فحش های مثبت هیجده باشه.
بقیه رو هرچی بوده من حتما تایید کرده ام‌. اگر پیامی که داشته ین که تایید نشده، مطمئن باشین به من نرسیده. شرمنده واقعا. گاهی پیام ها این وسط گم میشن، من نمیدونم چرا ولی بیشتر وقتی گم میشن که توشون شکلک داشته باشه.

دختری بنام اُمید! جمعه 15 مهر 1401 ساعت 14:56

به تجربه مادرها ایمان بیارید

والا ایمان داشتیم، بلد نبودیم بفهمیم .

صبا جمعه 15 مهر 1401 ساعت 04:28 https://gharetanhaei.blog.ir/

منم وقتی از مامانم چیزی میپرسم وسط کار می فهمم چی میگفت! اولش به نظرم توضیحات اضافه س.
واسه همین یه مدته که کاملا استپ هاش رو دنبال میکنم و نتیجه بهتر میگیرم.

چه مامان با انصافی هستی. آفرین که خودت درخواست جریمه کردی و آفرین که پایبند هم بودی بهش

راستی کرسی تون مبارک.
خداییش دوختن لحاف به اون بزرگی کار سختی هست.

باز خوبه وسط کار می فهمی. من که کار تموم شده بود، فهمیدم .

اگه مامان خوبی بودم، نیازی به جریمه و اینا نبود .

مرسی عزیزم .

ربولی حسن کور جمعه 15 مهر 1401 ساعت 00:43 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
لحاف کرسی مبارک
حالا میز پیدا شد یا نه؟

سلام،
سلامت باشین.
آره آره. اتفاقا اندازه اش هم عالی بود، قشنگ خود کرسی بود! حتی پایینشم تخته داره که کرسیو روش بذاریم‌ :).

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد