خونه/گفتاردرمانی/فوتبال


واسه تخریب خونه، چند وقت بود هیچ اتفاقی نمیفتاد. یه بار زنگ زدیم به طرف، گفت منتظر مجوز فلان جاییم. چون هنوز برق داره تو خونه و تا وقتی برق داشته باشه، ما نمی تونیم تخریب کنیم.

دوباره یه هفته بعد زنگ زدم گفتم چی شد؟ گفت هنوز خبری نشده. هر وقت خبری بشه، خبر میدم بهتون.

دیدیم این جوری نمیشه. زنگ زدم، گفتم شما کی نامه زدی به اون اداره؟ شماره نامه رو بده تا خودم پیگیری کنم. گفت باشه. ولی همون لحظه نفرستاد.

فرداش دوباره تو واتس اپ بهش زدم بفرست این نامه رو تا من همین امروز زنگ بزنم.

فرستاد. دیدم 28 نوامبر زده بنده خدا.

زنگ زدم به اون شرکته، بیشتر از نیم ساعت تو صف انتظار بودم. این وسط همسر زنگ زد، من اون تلفنو on hold کردم، با همسر حرف زدم! بعد برگشتم تو صف انتظارم دوباره.

وقتی آقاهه ورداشت، گفتم تکلیف این پرونده چیه؟

چک کرد؛ گفت شما 28ام نامه زده این، ما هم 29 ام دریافتشو تایید کرده ایم و به آدرستون فرستاده ایم. گفتم به کدوم آدرس؟ گفت به آدرس فلان (آدرس همون خونه ای که باید خراب بشه!). گفتم اکی. هنوز می خواستم بگم نامه رو با ایمیل برام زودتر بفرستین که ببینیم چیکار کنیم که خودش گفت محتوای نامه چی بوده.

گفت ما سی ام نامه زده ایم به شرکت فلان که باید برق شما رو بیان و قطع کنن. با اون شرکت تماس بگیرین و یه نوبت بگیرین ازشون که بیان این کارو براتون انجام بدن.

منم همه ی اینا رو نوشتم برای اون شرکتی که باید خونه رو تخریب کنه. گفتم لطفا با این شرکت تماس بگیرین و بعدم به من بگین که چه روزی قراره اونا بیان.

خلاصه که باز ما الکی سه هفته صبر کردیم و دیر اینا رو هل دادیم! هی یادمون میره که آقا یه هفته شد خبری نشد، باید زنگ بزنی هلشون بدی!

از اون ورم به معماره هی زنگ می زنم که بگم جواب آخرین نامه ی شهرداری چی شد؟ چرا یه کپیشو برای ما نفرستادی؟ ولی فعلا که دو روزه کسی گوشیو ورنمیداره. امیدوارم هفته ی دیگه باشن و مرخصی نباشن.

البته؛ دوشنبه با خودم فکر کردم زنگ می زنم مستقیم به شهرداری، میگم کسی به ازای این نامه ی شما جوابی براتون فرستاده یا نه! والا! چیکار کنم دیگه؟ اینا که جواب ما رو نمیدن. از خود اداره بپرسیم، ببینیم جواب اونا رو داده ان یا نه.

--

اون روز جلسه ی دوم گفتاردرمانی پسرمون بود. خیلی خوبه واقعا. من خودمم یاد می گیرم باید چیکار کنم که یه سری چیزا رو تو آلمانی بهتر بتونم تلفظ کنم . روش هاشونم جالبه. یعنی؛ مثلا بازی خاصی که مشخصا برای یاد گیری س یا ز طراحی شده باشه که وجود نداره. باید خودشون کارای خلاقانه بکنن. مثلا آقاهه یه بازی تاس دار کرد با پسرمون. می گفت هر بار که تاس مثلا شیش اومد، باید شیش بار بگی "ت". بعد خب هر بار که تاس مینداختن، یه عالمه باید "ت" می گفت دیگه و این باعث میشد یاد بگیره زبونشو بذاره پشت دندوناش.

جالبش این بود که خودش خیلی خیلی با شدت ت رو ادا می کرد و به پسرمونم می گفت  ت نه (یه ت ی عادی که ما تو فارسی می گیم)بگو ت (یه ت ی خیلی قوی که برای تلفظش کلی با فشار، هوا رو از دهنش خارج می کرد). بعد من خودمم که آگاهانه می دونستم آقاهه می خواد چیکار کنه، نمی تونستم اون جوری که آقاهه میگه بگم، چه برسه به پسرمون که فقط می خواست بازی کنه . و خودمم واقعا می فهمیدم که چقدر تلفظای اینا با ما فرق داره با اینکه در ظاهر مثلا میگیم ت بین زبونامون مشترکه.

--

قرار بود آخر هفته بریم پیش علی که کنسل شد چون علی مریض شد. حالا گفته آخر هفته ی بعد بیاین. ببینیم چی میشه.

--

مربی فوتبال پسرمون چند روز پیش پیام داد که فلان روز مسابقه است توی فلان شهر (مسابقات چهار جانبه بود )؛ هر کس می خواد بگه که میاد. من نگفتم برای پسرمون چون هنوز حتی قوانین بازی رو خوب بلد نیست. گفتیم باشه یه کمی بیشتر یاد بگیره؛ ان شاءالله دفعه ی بعد بره.

بعد از مسابقه، چند تا از عکسا و فیلما رو تو گروه واتس اپی گذاشته بود مربیشون. به پسرمون نشون دادم و کلی ذوق کرد که برای بچه های چهار پنج ساله هم مسابقه ی واقعی وجود داره و مدال واقعای و مسابقه میدن و اینا .

--

توی زمین بازیشون، همیشه دو تا دروازه دارن هر کدوم از تیما. من فکر می کردم فقط موقع تمرین این جوریه. توی عکسایی که مربیشون فرستاده بود فهمیدم تو مسابقات واقعی هم همین جوریه! جالب بود برام. آخه تیماشون پنج نفره است و اصلا دروازه بونم ندارن. بازیشونو که نگاه می کنی، ده تا بچه گلوله شده ان یه جا که توپو از همدیگه بگیرن، هر ده تاشونم با توپ میدوئن. حالا شما فکر کن دو تا دروازه ام دارن که بخوان ازش محافظت کنن .

--

برای تعطیلات بهاره هم یه کمپ گذاشته ان که البته فکر نمی کنم پسر ما شرکت کنه. اونم چیز جالبیه. یه کمپ دو روزه است؛ هر روز شیش هفت ساعت. فکر کنم از نه تا سه اینا بود. نمی دونم دقیقا چیکار می کنن. ولی اینکه بچه رو شیش هفت ساعت اونجا میذاری و میری و باید با همسن و سالای خودش باشه، به نظرم چیز جالبیه و ماجراجویی خوبیه برای بچه ها.

فکر کنم برای دوره ی تابستونه اش، پسر ما آمادگیشو داشته باشه و اون قدری با بچه ها دوست شده باشه که بتونیم بذاریمش.


نظرات 6 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 5 دی 1401 ساعت 23:18

ممنون عزیزم از جواب کاملت.
نکته ای که فراموش کردم بهش اشاره کنم اینه که یکی از دوستانم این استاد رو به من معرفی کرد و به گفته خودش پیگیر کار من بود که جواب ایمیل من رو بده.
صبر می کنم بعد از 7 ژانویه براش دوباره ایمیل میفرستم.
راستی یه چیزی من حواسم نبود، کامنتم رو دیسلایک کردم و بعدش دیگه نتونستم حذف کنم

خواهش می کنم عزیزم :).
این استاده اگه بهش سپرده ان و اینه؟
به نظرم، از دوستت بپرس، ببین واقعا اصلا استاد خوبی هست؟ آخه، بعضی از استادا هستن، حتی به دانشجوهای خودشونم جواب درست و درمونی نمیدن و کمکش نمی کنن. همه ی کارا رو میذارن خودش انجام بده. دانشجوی اینا شدن کلا سخته.
البته؛ امیدوارم جوابتو بده و از اون استادا نباشه و همه چی خوب پیش بره برات :).
چرا دیسلایک کنی آخه؟ من کامنتتو لایک کردم که یه کمی جبران بشه .

مریم شنبه 3 دی 1401 ساعت 23:09

سلام معمولی جان
همیشه فکر می کردم آلمانی ها از نظر نظم و ترتیب حرف اول رو می زنند.
چند ماه پیش برای یک استاد آلمانی پروپوزالم رو فرستادم و منتظر بودم جواب بده. چند هفته گذشت و خبری نشد، ریمایندر براش فرستادم باز هم جواب نداد.
چند روز پیش تصمیم گرفتم باهاش تلفنی صحبت کنم. وقتی صحبت کردم گفت ایمیلی ازت دریافت نکردم و دوباره بفرست. همون لحظه ایمیل رو دوباره براش فرستادم و فرداش پیگیری کردم و گفت ظرف چند روز جوابم رو میده. الان 10 روز گذشته و هیچ خبری نشده .
ناگفته نماند که دفعه دوم که بهش زنگ زدم به نظرم عصبی شد حتی.
خلاصه این که کلا تصورات من از آلمانی ها به هم ریخت.
کلا بعضی تصورات اشتباه راجع به اقوام و ملیت ها رو رسانه ها پررنگ می کنند بدون این که واقعیت داشته باشه یا دست کم این قدر پررنگ باشه.

سلام عزیزم،
می فهمم چی میگی. استادا خیلی ها جواب نمیدن. من اون زمانی که برای خودم اپلای کرده بودم، آخر کار نشستم یه کمی آمار درآوردم از ایمیلایی که زده بودم. اگه درست یادم باشه، حدود 48 درصد استادا کلا جواب داده بودن. من نمی دونم توی کشورای دیگه چطوریه ولی برای آلمان، اونم برای رشته ی من این طوری بود.
این استادی هم که شما بهش برخوردی متاسفانه این طوری بوده. البته؛ اینم بگم که آخر سال همیشه یه عالمه کار برای انجام دادن هست و می خوان برن مرخصی؛ برای همین، فقط ایمیلایی که براشون مهمه رو جواب میدن.
ولی خب این که تلفنو جواب داده و با این وجود ایمیلو جواب نداده، واقع کارش عجیب بوده. درستش این بود که یه جواب کوتاه می داد که مثلا من الان دانشجو نمی خوام یا هر چی.
البته؛ من از اون ورم چون توی دانشگاه کار کرده ام، تا حد زیادی شرایط استادا رو درک می کنم. اونا روزی چندین ایمیل دریافت می کنن. من آدمایی رو دیده ام که لپ تاپشونو جلوم باز کرده ان و مثلا 700 800 تا ایمیل نخونده داشته ان! می دونی، اگه خوندن هر ایمیل برای اونا یه دقیقه وقت بگیره، خب می بینی یکی دو ساعت در هفته باید جواب ایمیل هایی رو بدن که فقط می خوان بهشون بگن "نه". اینه که خیلی هاشون کلا ایمیلا رو جواب نمیدن وقتی نظرشون منفیه.
یا اصلا ایمیلا رو فقط زمانی باز می کنن که واقعا دنبال دانشجو باشن.
من خودم شده بود به کسی استادمو معرفی کردم. طرف بهش ایمیل زد و به من گفت که منتظر جوابشه. در حالی که خودم این وسط، آخر هفته به همون استاد ایمیل زدم و سریع جواب داد.
یعنی؛ استاد جواب دانشجوی خودشو یا حتی دانشجوی سابق خودشو که میشناسه سریع میده. ولی ایمیل کسی که نمیشناسه رو اصلا باز نمی کنه یا جواب نمیده یا خیلی دیر جواب میده.
قدیما که یه چیزایی بود بچه ها نصب می کردن روی لپ تاپشون که وقتی ایمیلی رو برای کسی میفرستن، اگر طرف باز کرد، براشون یه پیام میومد که فلانی ایمیلتو باز کرد. این جوری حداقل می فهمیدن که آیا طرف باز کرده و نخواسته جواب بده یا کلا باز نکرده.
اما خب مشکلش هم این بود که اون طرف هم می تونست بفهمه که ایمیلو با این حالت زدی و خب قشنگ نبود اگه طرف بفهمه دیگه. یعنی؛ طرف حس می کنه داری جاسوسیشو می کنی که آیا ایمیلتو باز کرد یا نه. ولی همه ی استادا به این موضوع توجه نمی کردن. خیلی ها فقط متن اصلی ایمیلو می خونن. یادم نیست وقتی با اون نرم افزار می زدی، خط آخرش، بعد از اضما، یه چیزی می نوشت یا یه جوری بود دیگه. یه چیزی داشت که طرف اگه توجه میکرد، متوجه میشد.
در کل، به نظرم ایمیلی که زدی رو اگر جوابی براش نگرفتی، بعد از دو هفته تکرار کن. اگر بازم جواب نگرفتی، دیگه بی خیال شو. زنگ زدن واقعا خیلی کمک نمی کنه، اونم برای آلمانی ها که انتظار دارن برای هر کاری اول ازشون وقت بگیری .
امیدوارم در ادامه ی ایمیل زدنات به آدمایا خوبی برخورد کنی و استاد هم پیدا کنی و دیدت دوباره قشنگ و مثبت بشه نسبت به آدما . هیچ وقت همه ی آدمایا یه ملیت شبیه به هم نیستن :).

رها شنبه 3 دی 1401 ساعت 10:30

خیلی ممنونم از راهنماییت عزیزم.
ایران هم توی سالهای اخیر که اکثر کارها الکترونیکی شده جواب دادنشون بهتر شده. بخصوص در زمان کرونا.
پس آلمان مثل اینجا نیست. اینجا متاسفانه اخلاق بدی که دارند اینه که مثلا اگه قراره کار شما هفته بعد درست بشه و شما الان بهشون ایمیل بدی که کار من چی شد؟ جوابت رو نمی‌دن، میذارن همون هفته بعد بهت پیام میدن که درست شد و شما یه هفته باید هی فکر و خیال کنی که الان چی شد و باید چیکار کنی.

خواهش میکنم.
نه، انصافا اینجا ایمیلتو جواب میدن ولی جواب سر بالا میدن :D.
میگن طول میکشه، صبور باشید! چیز بیشتری بهت نمیگن خیلی وقتا :D.

رها پنج‌شنبه 1 دی 1401 ساعت 18:00

یکی از چیزهایی که اینجا ازش بدم می یاد ونمی دونم آلمان هم اینطور هست یا نه جواب ندادنشون به ایمیل یا پیامه. یعنی وقتی مثلا موقع یه موضوعی نشده یا هنوز تکلیف معلوم نیست و کاررو انجام نداده اند یا به هردلیلی کلا هیچ جوابی به آدم نمی دهند و خیلی باعث میشه من استرس بگیرم که الان باید چیکار کنم این ویژگی رو از استاد دانشگاه داره تا هر کارمند ساده اداره. مثلا به استاد ایمیل میزنی نیاز دارم یه مدرک رو برام امضا کنی فردا دانشگاه هستی؟ بعد مثلا چون استاد وقت نداره یا هرچی به جای اینکه جواب بده وقت ندارم، کلا جواب نمیده و این خونسردیشون خیلی به من استرس میده.
راستی یه سوالی عزیزم، شما که اونجا کار میکنی آیا این موضوع طبیعیه که یه شرکت به شما بگه شمارو به عنوان کارمندش قبول کرده و منابع انسانی یه سری مدرک برای امضا بفرسته بعد که شما مدارک رو امضا کنی و براش بفرستی دیگه 2 هفته خبری ازش نشه و به پیامتون هم جوابی نده؟ آیا همچین فاصله ای بین قبولی در یه شرکت و شروع به کار طبیعیه؟اینجور مواقع من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم. بخصوص که کار از راه دور بوده و حضوری نرفتم که بدونم دقیقا شرایط چیه.

اینجا خیلی مورد به مورد فرق می کنه. ولی می تونم بگم که تو نود درصد مواقع برای ما جواب داده ان.
تو ایران اون ایمیلی که تو سایتا میذارن، انگار دکوریه کلا! من خیلی به ندرت ایمیل زده ام تو ایران که طرف جواب داده.
در مورد سوالت، بستگی به زمانش داده. الان که نزدیک سال نوئه، خیلی طبیعیه که جواب ندن، چون مرخصین.
ولی اگه تو حالت عادی بوده، باید بعد از دو هفته یه ایمیل زد و پیگیری کرد.
معمولا وقت مدارکو میفرستین، اونا یه ایمیل میزنن که مدارکتون اومد. گاهی طرف اون زمان مرخصی بوده، بعدا هم دیگه یادش میره اون ایمیلو جواب بده.
ولی خب الان زمان مناسبی برای پیگیری نیست. چون دوباره مرخصین و ایمیلتون میره پایین. اگه بخواین مطمئن باشین که هستن، بهتره از هفت ژانویه به بعد ایمیل بزنین.

دختری بنام اُمید! چهارشنبه 30 آذر 1401 ساعت 22:15

آره خودتون دست بگیرید زودتر تموم میشه :))
قدیما خوب بودا! همه چی دست خودشون بود
آره شغل جالبی دارن، شاید اگه جوونیام میدونستم چنین شغلی وجود داره میرفتم سراغش، انقدر تو گوشمون خوندن فقط باید دکتر و مهندس بشید که حتی به شغل های دیگه فکر هم نکردیم! اینجوری بگم که انقدر گفتن دکتر و مهندس اصلا چشم هامون چیز دیگه ای ندید
من رشته خودمم دوست دارم اما شاید اگه میدونستم مشاغل دیگه ای هست، بیشتر فکر میکردم

:D.
شغلشون قشنگه ولی سختی های خودشم داره. کار کردن با بچه ها کلا صبوری میخواد. خلاقیت هم لازم داره تازه کارشون.
منم شغل های دیگه ای نمیشناختم. از دبیرستانم میدونستم بین مهندسی ها فقط اینو میخوام! به غیر مهندسی ها هم که اصلا یادمون نداده بودن فکر کنیم :D.

دختری بنام اُمید! دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت 19:50

آخه دیگه چقدر هول؟! کلا باید یه بولدوزر بندازید زیر اینا تا کار ساخت خونه رو تموم کنن
دوست دارم جلسات گفتار درمانی رو منم شرکت کنم، منم میبرید؟
وای حتی تصور بچه ها تو اون زمین فوتبال خیلی قشنگه، خیلی بامزن

:)))، بلدوزرو بندازیم تو زمین خونه و خودمون یا علی بگیم فکر کنم از همه سریع تر بشه ؛-).
اگه میشد، حتما می بردمت :). واقعا جالبه شغلشون (حداقل برای کسی مثل من ؛-) ).
آره واقعا، ده بیست تا بچه ی ریزه میزه میریزن تو زمین، تازه همه ی مامان و باباها هم وامیستن به عنوان تماشاچی نگاه میکنن :D.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد