نصیحتی کنمت یادگیر و در عمل آر


چند وقتیه یه کاری رو میخوام انجام بدم و خودم بلد نیستم. برای آموزشش باید هزاران یورو پول بدی. یه جا پیدا کردم با کلی منت که ما کار رو برای مادرهای بچه دار آسون کرده یم و کلاس های ما آنلاینه و مناسب خانم هایی که بچه دارن و فلان، نوشته بود "فقط ماهی 699 یورو".

این در حالیه که همین کلاس ها و دوره ها برای دانشجوها نه تنها رایگانه، بلکه مشاوره ی تک به تک میدن به دانشجوها.

میخواستم نصیحتتون کنم اگر دانشجو هستین، از هررر امکاناتی که دانشگاهتون بهتون میده، استفاده کنین. برین تو سایت دانشگاه، ببینین چیا داره. هر چی کلاس و ورک شاپ مجانی میذاره، برین. نگین الان کار دارم، الان تز دکترام هست، حالا باشه اینو تموم کنم. بعد این امکاناتو جای دیگه پیدا نمی کنین.

اگه کلاس میذاره چطوری رزومه بنویسیم، برین. اگه کلاس میذاره، چطوری کاورلتر بنویسیم، برین. اگه کلاس میذاره چطوری بعدا کار پیدا کنیم، برین. اگه کلاس میذاره چطوری با آدمای شرکت های دیگه/دانشگاه های دیگه/موسسات دیگه ارتباط پیدا کنیم، برین.

همه ی همین چیزایی که به ظاهر محتوای علمی ندارن و بیشتر جنبه ی اجتماعی دارن، فردا هزار بار بهتر و بیشتر از یاد گرفتن مطالب علمی کمکتون نمی کنه.

--

برای همین کمک گرفتنا و اینا، به یه دانشگاهی ایمیل زدم که تا خونه مون یه ربع اینا راهه. چون با فرض اینکه کمکم بکنن و اجازه بدن من از امکاناتشون استفاده کنم، خب برای من با بچه ی کوچیک مقدور نیست که بخوام برم یه شهر دور که دانشگاهش بزرگتر باشه. منم یه فاخ هوخشوله پیدا کردم (تقریبا معادل دانشگاه علمی-کاربردی که خب از نظر سطحش توی آلمان، به طور کلی از جایی که عنوان یونیورسیتی داشته باشه، پایین تر حساب میشه) و ایمیل زدم، گفتم من همچین چیزی لازم دارم. دانشجوی شما نیستم؛ دکترامو هم توی فلان شهر گرفته ام و حتی فارغ التحصیل شما هم نیستم. آیا به من این خدمات رو میتونین بدین؟

همون روز خانمه ایمیلمو جواب داد و برای همون روز و یکی دو روز بعدش، بهم پیشنهاد داد که یه میتینگ بذاریم. منم میتینگ همون روز رو قبول کردم و توی میتینگ دیدم یه آقایی اومد و خود اون خانمه نیومده بود.

آقاهه کلی کمکم کرد و قرار شد بعدا من باز دوباره باهاش تماس بگیرم.

اون روز دوباره باهاش تماس گرفتم و گفتم اگه میشه دوباره میتینگ بذاریم. دوباره برای همون روز بهم میتینگ داد.

به همسر میگم، ببین؛ این بنده خدا الان منتظر نشسته؛ از خدا شه که یه نفر بیاد بهش مراجعه کنه. تو دانشگاه های خوبش هم بچه ها سراغ این جور چیزا نمیرن، این که توی یه دانشگاه در پیته که دیگه هیشکی بهش مراجعه نمیکنه (ولی خود آقاهه کارشو بلد بود و راهنمایی های خوبی کرد).

میتینگو باهاش رفتم و صحبت کردم. حرف از یه چیز دیگه شد. گفت اتفاقا ما اومدیم یه کلاس اختصاصی برای فلان چیز برای دانشجوهای دکترا گذاشتیم و برنامه ریزی کردیم. حدود چهل تا دانشجوی دکترا داریم. بهشون گفتیم که همچین چیزی داریم. ولی حتی یه دونه شون، حتی یه دونه شون، به ما فیدبک نداد که علاقه داشته باشه توی این کلاس ها شرکت کنه. نمی دونم میگن ما خیلی سرمون شلوغه یا چی. من خودم دکترا ندارم.

واقعا خیلی ناراحت شدم. هم آقاهه رو کاملا درک می کردم، هم اون دانشجوها رو. و برامم مثل روز روشن بود که اون دانشجوها الان دقیقا میگن ما سرمون شلوغه و حالا تزمونو بنویسیم، بعدا فلان کارو می کنیم، بعدا این، بعدا اون. ولی بعدا پشیمون میشن.

خلاصه که از من به شما نصیحت، اگر هنوز دانشجویین یا حتی توی شرکتی هستین که بهتون امکان استفاده از یه سری امکانات رو میده، حتما استفاده کنین. خیلی از چیزایی که توی دوران دانشجویی، مثلا بهتون ارائه میدن با صد یورو، پاتونو از دانشگاه بذارین بیرون، باید براش پنج هزار یورو پول بدین.

اگر چیزی رو با خودتون فکر می کنین که به دردتون نمی خوره ولی دانشگاه داره ارائه میده، حداقل، اول یه سرچ بکنین، ببینین اگه دانشجو نباشین، همون دوره رو بیرون با چه مبلغی می تونین برین. بعد تصمیم بگیرین که اون دوره رو شرکت بکنین یا نه.

یه چیز دیگه رو هم بهتون بگم، دانشگاه ها - حداقل توی آلمان- خییییلی امکانات دارن. ما اون موقع ها بلد نبودیم سرچ کنیم، بلد نبودیم توی سایت دانشگاه بچرخیم (فکر می کردیم مثل ایران، سایت هاشون آپدیت نیست و حالا مگه چی داره؟ چهار تا خبر که نمی دونم رئیس دانشگاه رفته به دیدار کی کی و از این چیزا دیگه). من الان که تو سایت دانشگاه ها می چرخم می بینم اوووه، چقدر امکانات دارن؛ چقدر کلاس های مختلف میذارن؛ چقدر پشتیبانی های مختلف علمی و اجتماعی و حقوقی و حتی مادی (مثل وام دادن) دارن.

خلاصه که ای که دستت می رسد، کاری بکن/ پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار.


نظرات 10 + ارسال نظر
Mostafa دوشنبه 1 اسفند 1401 ساعت 11:34

راستی فرادرس مناسبت‌های خاص نذری آموزشی میده گفتم شاید ندانید اونا و هخ میشه استفاده کرد بعضی هاش واقعا خوبه...

مرسی.
چه جالب. نذری آموزشی خیلی چیز خوبیه :).

کامشین دوشنبه 1 اسفند 1401 ساعت 03:51

معمولی جان
شما که خیلی خوب پیش رفته اید، از طرفی در 36 سالگی آدم از آن چیزی که فکر می کنه خیلی خیلی جوون تره. هر وقت بخواهی دوباره شروع کنی دیر نیست. الان من خودم را دوباره گذاشته ام دانشگاه تا درس بخوانم. اگر همکلاسی های آدم بیشعور نباشند، که در بیشتر موارد هستند، هیچ اختلافی بین شما و من نوعی (تازه من از شما بزرگترم) نیست، بلکه شما زرنگتر و پرتجربه تر هم هستید می زنید دماغ همه را می مالید به خاک، کلی هم کلاس های جورواجور می روید و کیف می کنید.
تازه به محض اینکه پسرتون بره مدرسه، یک دوره دبستان و دبیرستان هم خواهید گذراند و شاید با بچه تون دوباره رفتید دانشگاه!

اتفاقا این روزا به پیری و آینده بیشتر فکر می کنم. و واقعا به همین نتیجه می رسم که الان باید از زندگیم لذت ببرم چون احتمالا بیست سال دیگه با خودم میگم 36 سالم بود، چقدر جوون بودم!
چقدر خوب که دوباره میری دانشگاه. معلومه خیلی روحیه ات خیلی جوونه. همیشه اینایی که بعد از سال ها دوباره درسو شروع می کردن، برای من کارشون خیلی تحسین برانگیز بود. واقعا آفرین به شما که انقدر انگیزه و پشتکار دارین .
من چون فقط همین کلاس های جانبی رو لازم دارم و نه خود دانشگاهو، خیلی برام انگیزه نمیشه که برم حتما ثبت نام کن توی یه دانشگاهی. حالا شاید در آینده کردم، نمی دونم.
، آره، ما از چند ماه دیگه کلاس اولی میشیم دوباره.

Mostafa دوشنبه 1 اسفند 1401 ساعت 01:33

مثبت فکر کنی بعضی نذریا هم هست که خوبه و نمیشه ازش گذشت از نظر رایگانی و این طور چیزا

آهااا، الان فهمیدم .
آره، آره. نذری هم بگیرین ولی اونو کم بگیرین که به بقیه هم برسه.

Mostafa شنبه 29 بهمن 1401 ساعت 20:46

فکر کنم نذری رو اشتباه نوشتم

متاسفانه بازم نفهمیدم. نذری چی؟ من چرا باید راجع بهش نظر بدم؟

Mostafa شنبه 29 بهمن 1401 ساعت 20:45

ممنون از نصیحتتون
نظرتون در مورد نظری چیه بگیریم یا نه

خواهش می کنم.
شرمنده، من متوجه نشدم سوالتونو.

افق بهبود شنبه 29 بهمن 1401 ساعت 19:55 http://ofogh1395.blogsky.com

مرسی.
برای من یه تلنگر بود
یه کتاب بود کاش وقتی ۲۰ ساله بودم میدانستم
اینم یه چیزی تو اون مایه هاس

خواهش می کنم عزیزم.
امیدوارم به درد شما بخوره :).
اون کتابه رو نخونده ام. ولی فکر کنم برای همه ی سنین باید بنویسنش. اگه کتابی با اسم "کاش وقتی 36 ساله بودم میدانستم" بگین که برم بخونم :).

لیلی شنبه 29 بهمن 1401 ساعت 19:23 http://Leiligermany.blogsky.com

توصیه ات رو باید آب طلا نوشت هر چند به درد من نمی خوره ولی دوران دانشجویی فرصت طلایی زندگی برای یاد گرفتن هست

گاهی وقتا واقعا با خودم فکر می کنم اوووون همه دوران دانشجویی رو چیکار کردم؟ دستاوردش چی بود؟
تازه من درس خونده بودم حداقل و معدلم بد نبود و در کل راضیم از گذشته ام. ولی خب فکر می کنم اگر یه کمی رو صرف یادگیری یه سری چیزا کرده بودم، الان شرایط خیلی بهتری داشتم.
الان که گذشت؛ از اینجا به بعدشو سعی می کنم دریابم .

رعنا شنبه 29 بهمن 1401 ساعت 19:16

سلام
درست میگی. من ترم آخر بودم که متوجه شدم دانشگاه به صورت رایگان یک دوره فشرده شش ماهه زبان آلمانی میگذاره. هر روز هفته و روزی پنج ساعت. که خب اون ترمی که از این امکان استفاده می کنی باید مرخصی گرفته باشی چون زمان برای درس خوندن نمی مونه. من هم ترم آخر بودم و وقتی درسم تموم می شد دیگه دانشجو نبودم که بتونم استفاده کنم. الان یک کلاس آنلاین اسم نوشتم که فقط هفته ای نیم ساعت معلم داره و پونصد یورو بابت سه ماه دادم! همینطور کلاس ها و برنامه های ورزشی داشت که من هیچ کدوم رو استفاده نکردم. واقعیت همینه که نوشتی. آدم موقع دانشجویی خیلی کار داره. درس و امتحان و تمرین و پروژه و کار ... فرصتی نمی مونه برای کلاس های اضافه. مگر اینکه درس رو طولانی تر کنی. که من فقط میخواستم هر چه زودتر تموم بشه. از یه بعد دیگه هم بهش نگاه کنی، خب درسته بعد از دانشجویی باید پول بدی و کلاس های مختلف بری، ولی خب درآمد داری و فکرت آزادتر هست. حالا یه بخش درآمد رو هم میدی برای یاد گرفتن چیزهایی که لازم داری. تجربه من اینه که وقتی چیزی رو لازم داری و کلاس میری کیفیت یاد گیری خیلی بالاتره، وگرنه من توی ایران از طرف محل کارم خیلی کلاس ها شرکت کردم که بیشترشون اصلا به کارم نیومده و با اینکه مدرکشو دارم نمی تونم بگم که بلدم.

سلام،
منم زمان دانشجوییم از خیلی از فرصت ها استفاده نکردم. ولی بعدا پشیمون شدم.
من نمی دونم برای شما وقت چطوری بوده ولی راستش من برای خودم احساس می کنم - مخصوصا تو دوران لیسانس- خیلی وقت تلف می کردیم با بچه ها تو خوابگاه، واقعا خیلی. الان اگه برگردم به گذشته، از اون وقتام استفاده می کنم.
آدم وقتی کار می کنه، درسته که پول بیشتری داره ولی هم وقت کمتری داره و هم کیفیت کلاسی که شرکت میکنه با کلاس های دانشجویی خیلی اختلاف داره. من دو ترم کلاس آلمانی رو با بچه هایی رفتم که می خواستن برن کالج، یعنی 19 20 سالشون بود. بقیه رو با کسایی رفتم که تو آلمان دنبال کار می رفتن. اگه به کلاس اول از صد بخوام نمره بدم، 110 میدم؛ به کلاس دوم 45. خیلی خیلی با فاصله اختلافشون زیاد بود. اصلا اون هیجان بچه ها، حرف زدناشون، انرژیشون و تمایلشون به یادگیری با کسایی که از سر مجبوری و چون می خواستن کار پیدا کنن دنبال یادگیری زبان بودن قابل قیاس نبود. کلا، به نظر من، سرعت کلاسی که همه توش دانشجو باشن، خیلی بیشتره. چه کلاس زبان باشه، چه کلاس دیگه.
البته؛ این تجربه ی منه :).
اینم کاملا قبول دارم وقتی چیزیو لازم داری، خیلی بیشتر با جون و دل گوش میدی. ولی من فکر می کنم یه سری چیزا رو اگه آدم مثلا یه ذره قبلش راجع بهش کلاس رفته باشه، بعدا که لازم داره، خودش می تونه با سرچ و یه کمی پرس و جو ادامه اش بده و لزوما نیازی به کلاس رفتن نداره. ولی وقتی کلا الفبای یه چیزی رو بلد نیست، باید حتما کلاس بره و خب کلاس رفتن وقتی بچه داری و کارمندی و هزار تا کار دیگه داری، سخت میشه. البته؛ این آخری فکر کنم مختص خودمه که از صبح تا شب دارم سرچ می کنم. میدونم که دیگران این قدر سرچ نمی کنن و این قدر علاقه ندارن همه چیو خودشون ته و توشو دربیارن .

ربولی حسن کور شنبه 29 بهمن 1401 ساعت 13:13 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
نمیتونین دوباره برین دانشگاه و بعد به رایگان از کلاسها استفاده کنین؟!

سلام،
نمی دونم دقیقا چه جوریه. فکر کنم یه قانونی وجود داره که نمیشه هم کار تمام وقت بکنی و هم دانشجو باشی (مگر اینکه دانشجوی دوره های آنلاین و نیمه وقت و اینا بشی). تازه همونم فکر کنم اگر بخوای ثبت نام کنی، از نظر قانونی، باید کارفرمات رو در جریان بذاری چون مثل اینه که بخوای دو تا کار بکنی.
اینجا اگه بخوای دو تا کار بکنی، باید کارفرمای اول رو در جریان بذاری و کار دومت هم تعداد ساعتش بستگی به کار اولت داره. حداکثر در هفته فکر کنم 50 یا 60 ساعت حق داری کار کنی (برای شرکت من، طبق قراردادم 50 ساعته ولی فکر کنم تا 60 تا میشه باشه). کار اول که معمولش 40 ساعتیه. حالا برای اون ده یا بیست ساعت اضافه اش، باید اجازه ی کتبی کارفرمای اولت رو داشته باشی.
واسه همین، یه کمی کار اداری داره و باید به کارفرما خبر بدی و خب معقوله که من باز باید توضیح هم بدم برای یواخیم که چرا وقتی قبلا یه بار دکترا گرفته ام، الان می خوام دوباره برم ارشد بخونم! تازه خود دانشگاه ثبت نام کردن هم باز پول ثبت نام داره.
اینه که من خیلی این روش رو نمی پسندم.

محبوب شنبه 29 بهمن 1401 ساعت 12:52

به عنوان کشی که رسما پونزده روزه که دانشجو شدم نصیحتت رو آویزه‌ی گوش می‌کنم معمولی جان.
هر چند با اینکه اول ترمه و منم تازه ترم یک هستم ولی اینقدر همه‌ چیز متفاوته که همه‌ش گیج و سردرگمم که چیکار باید بکنم. درسا هم خدایی الان سخته چه برسه به بعدش

ئه، مبارک باشه . امیدوارم دانشگاه برات پر از خاطره های خوب باشه .
آره؛ می دونم. ترمای اول آدم خیلی سر در گمه ولی کم کم سال بالایی ها نشونتون میدن راه و چاهو .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد