-
از شرکت
یکشنبه 17 اسفند 1399 23:00
-
کتاب سه شنبه ها با موری
شنبه 16 اسفند 1399 22:57
کتاب سه شنبه ها با موری رو هم امروز تموم کردم. واقعا به نظرم صفحه بندی کتابا از زمین تا آسمون با هم فرق دارن. این کتاب 250 صفحه اینا بود، توی دو سه ساعت و بدون اینکه واقعا تک تک جملاتشو بخونم، سرو تهش هم اومد. اون ریشه ها، 600 صفحه بود، من 5 6 روز شب و روز روش بودم و باعلاقه می خوندم، ولی بازم تموم نمیشد. در مورد کتاب...
-
از کتاب ها
شنبه 16 اسفند 1399 13:54
از کتاب ریشه ها : ..تو کلیساهای سفیدا این قانونو می خونن. نذار قانون سفیدا رو بگم. هر جا جمع میشن، اولین کاری که می کنن اینه که دادگاه میسازن. که اونم قانون درآره. اون وخ کلیسا میسازن که ثابت کنن مسیحین. من که میگم اون مجلس وکلای ویریجینا تنها کاری که میکنه اینه که هی علیه کاکاسیاها قانون راس و ریس می کنه. یه قانون هس...
-
کتاب ریشه ها
شنبه 16 اسفند 1399 13:16
کتاب ریشه ها رو تموم کردم. اول به صورت خلاصه نظرم رو میگم در موردش، بعد به تفصیل! مخلص کلام اینکه اگر سلیقه ی کتاباییتون (!) شبیه منه، بخونیدش؛ حتما و بدون تردید. بعد از مدت هاااا یه کتاب عالی خوندم. و اما نظر مفصلم: دیشب تا ساعت یک شب بیدار بودم که تمومش کنم، همین جوری که با یه دستم برای پسرمون نقاشیشو رنگ می کردم،...
-
از کتاب ها
شنبه 16 اسفند 1399 12:48
از کتاب خنده ی لهجه ندار : بیش تر مهاجرها روی یک نکته توافق دارند. همه ی ما به غریبه های ابدی تبدیل می شویم. دیگر نه جزء این وری ها هستیم، نه جزء آن وری ها. ** اینم یکی از نمونه های ترجمه ی کتاب خنده ی لهجه نداره که گفتم بعضی جاهاش واقعا خوب نبود ترجمه اش: با یک خرید سریع در تارگت، او در کمال افتخار صابح یک ... شد!...
-
روزمره ها
پنجشنبه 7 اسفند 1399 22:12
-
کتاب روی ماه خداوند را ببوس
چهارشنبه 6 اسفند 1399 19:45
افتاده ام رو دور کتاب خونی! -- کتاب روی ماه خداوند را ببوس رو هم خوندم. اینم فقط می تونم بگم بد نبود. اصل موضوعشو من خیلی دوست داشتم. محتواش منو یاد فیلم هامون مینداخت. اما به نظرم نویسنده اون قدری که می شد - یا حداقل اون قدری که من انتظار داشتم- عمق نداده بود به ماجرا، بیشتر بسط داده بود ماجرا رو. مدام توی کتاب تکرار...
-
کتاب خنده ی لهجه ندار و کتاب گتسبی بزرگ
سهشنبه 5 اسفند 1399 21:16
کتاب خنده ی لهجه ندار و تموم کردم. خیلی کتاب ساده و معمولی ای بود. نمیتونم بگم خوب بود، ولی بد هم نبود. خیلی معمولی بود. برش هایی از یه زندگی خیلی عادی بود، بدون هیچ اتفاق خاص و منحصر به فردی. برای من مثل این بود که دارم یه وبلاگو میخونم، یه وبلاگ پرینت شده بود انگاری. اتفاقات کاملا روزمره ای بودن نوشته ها. یعنی با...
-
از کتاب ها
یکشنبه 3 اسفند 1399 14:15
نمی دونم اینا رو قبلا نوشته ام یا نه. الان دیدم روی گوشیم بودن عکس این صفحه ها، گفتم بیام بنویسم: از کتاب شما که غریبه نیستید : اگر بمونم، تو بانک بمونم، می پوسم. وام می گیرم، قالی می خرم، یخچال می خرم. وام می گیرم، زن می گیرم، بعد بچه دار میشم. وام می گیرم موتور می خرم، ماشین می خرم. وام می گیرم خونه می خرم. شب و...
-
از بقیه!
شنبه 2 اسفند 1399 09:18
-
چشمم/خونه
سهشنبه 28 بهمن 1399 20:46
-
کانال
یکشنبه 26 بهمن 1399 17:20
-
کار/کتاب
شنبه 25 بهمن 1399 19:54
-
ریویو/ برف
دوشنبه 20 بهمن 1399 19:44
-
پراکنده
شنبه 18 بهمن 1399 10:16
-
پسرمون
یکشنبه 12 بهمن 1399 12:32
-
خواب/ روزه
یکشنبه 5 بهمن 1399 01:43
-
چیزای ساده ای که طول کشید تا یاد بگیرم
دوشنبه 29 دی 1399 18:39
-
واتس اپ/سیگنال
سهشنبه 23 دی 1399 16:17
-
سیم کارت/خاطره
جمعه 19 دی 1399 17:33
-
روزمره/ این آمدن و رفتنم از بهر چه بود؟
پنجشنبه 18 دی 1399 07:25
-
سال جدید
شنبه 13 دی 1399 10:06
-
اسم سبکشو نمیدونم چیه ;-)
چهارشنبه 10 دی 1399 18:59
-
این روزا
سهشنبه 9 دی 1399 20:12
-
یه اشتباه ساده :)
سهشنبه 2 دی 1399 19:06
-
یه کم آلمانی
شنبه 29 آذر 1399 19:19
این پست چیز خاصی توش نیست، یعنی اصطلاح و این حرفا نداده، صرفا به عنوان شوخی و زنگ تفریح و واسه یه کمی گیج کردن اوناییه که میخوان آلمانی یاد بگیرن کلمه ها رو این طوری می نویسم: کلمه ی آلمانی (تلفظ تقریبی با حروف فارسی): معادل انگلیسی Wo (وُ) : where Wer (وِر): who Wie( وی): how Wir(ویر): we Wann (وان): when Wenn( ون):...
-
میتینگ/ قسمت بود بنویسمش!
جمعه 28 آذر 1399 19:52
-
روزمره
دوشنبه 24 آذر 1399 21:05
-
روزمره
چهارشنبه 19 آذر 1399 23:33
-
برق/ لباس/ درخت کریسمس
دوشنبه 17 آذر 1399 20:01