-
روزمره
پنجشنبه 16 تیر 1401 18:35
-
دندون لق
دوشنبه 13 تیر 1401 19:15
-
از کتاب ها
پنجشنبه 9 تیر 1401 21:43
اون روز که مریض بودم، کتاب آخرین نشان مردی رو خوندم که مال مهرداد صدقی بود (همون نویسنده ی آبنبات نارگیلی و ... ). می تونم بگم اصلا توصیه اش نمی کنم. خیلی شخصیت اصلیش کپی شخصیت اصلی همون کتاب های آبنباتی بود. حتی یه جاهاییشم راجع به یه سری آدمای دیگه حرف می زد (نمی دونم داییش یا عموش یا کی) که من اصلا یه لحظه اشتباه...
-
روزمره های کاری
پنجشنبه 9 تیر 1401 18:26
-
بقیه ی دکتر (ها)/بقیه ی هلند
شنبه 4 تیر 1401 00:25
-
از کتاب ها/ غیره
دوشنبه 30 خرداد 1401 23:40
کتاب پیرمرد و دریا رو تموم کردم. کتاب خوبی بود. ترجمه اشم خیلی خوب بود. من ترجمه ی نجف دریابندری رو گرفته بودم. اینکه قهرمان داستان یه پیرمرد ساده ی ماهیگیر بود و تقریبا توی تمام صحنه های داستان هم فقط همین یه دونه شخص بود رو دوست داشتم. برام جالب بود که تونسته بود بدون اضافه کردن هیچ نقش دیگه ای، فقط با همین یه نقش،...
-
روزمره
دوشنبه 30 خرداد 1401 23:40
-
از سری دردسرهای دکتر رفتن!
چهارشنبه 25 خرداد 1401 17:05
-
روزمره
دوشنبه 23 خرداد 1401 23:07
-
دوستای ما/ بیمارستان/کار
شنبه 21 خرداد 1401 12:54
-
از کتاب ها
جمعه 20 خرداد 1401 01:08
این تیکه ها مال کتاب آب نبات نارگیلی هست. کتابش حرف های فلسفی نداشت که بنویسم ، ولی این تیکه هاشو با این وجود دوست داشتم: سعی کردم از قدرت بیانم استفاده کنم. یاد حرف های آقای جاجرمی خدابیامرز افتادم. اولین جمله ی آرامش بخش را که گفتم خانم شهریاری به حرفم فکر کرد؛ اینکه زندگی خیلی مهم تر از این موضوعات پیش پا افتاده...
-
مسافرت و مهمونی
جمعه 20 خرداد 1401 00:42
-
یه کم آلمانی
پنجشنبه 19 خرداد 1401 23:28
این دفعه یه اصطلاح ساده و دم دستی رو می خوام بگم ولی قبلش یه خاطره بگم. یه بار تقریبا 9 10 سالم بود، یه سری از فامیلامون از مشهد اومده بودن. دخترشون از من دو سه سالی کوچیک تر بود. من و مامانم اینا و اون خانما و بچه هاشون، داشتیم تو خیابون می رفتیم که بریم یه جایی مثل مسجدی، چیزی (دقیق یادم نیست کجا). یه جایی، یادم...
-
از کتاب ها
پنجشنبه 19 خرداد 1401 00:30
کتاب مرگ ایوان ایلیچ تولستوی و نخل هوشنگ مرادی کرمانی رو هم تموم کردم. مرگ ایوان ایلیچ رو من تا حدی دوست داشتم. اتفاق خاصی توش نمیفتاد. روزهای قبل از مرگ یه نفر رو توصیف می کرد و حس و حالش رو، زجری که می کشید، فکر و خیال هایی که می کرد و ... . ترجمه ای که من ازش خوندم، بد نبود (اسم مترجمش فکر کنم صالح حسینی بود) ولی...
-
پراکنده
چهارشنبه 11 خرداد 1401 17:34
-
کتاب هایی که خوندم
سهشنبه 10 خرداد 1401 21:30
تو ایران که بودم، کتاب سال بلوا رو خوندم که دوسش داشتم. کتاب کافه ای به نام چرا رو خوندم که چیز جالبی نبود. کتاب مامان و معنی زندگی رو شروع کردم که خوشم نیومد و بعد از 50 60 صفحه، بقیه شو فقط ورق زدم ببینم چیز جالبی توش پیدا میشه برای من یا نه که نشد و به نظر من خیلیییی کتاب حوصله سربری بود. کتاب زمین انسان ها رو شروع...
-
برای خوندن، اینو وارد کنین: شکوه
سهشنبه 10 خرداد 1401 20:49
-
علی/شرکت
دوشنبه 2 خرداد 1401 21:44
-
همسر ریحانه خانم/میتینگ مهد/غیره
چهارشنبه 28 اردیبهشت 1401 23:41
-
آخر هفته ای که گذشت
چهارشنبه 28 اردیبهشت 1401 00:11
-
مهمونی/ نمایش دایناسورا
پنجشنبه 15 اردیبهشت 1401 17:17
-
از کتاب ها
سهشنبه 6 اردیبهشت 1401 20:10
یه سری اسکرین از کتاب هایی که خونده ام گرفته ام که الان نمی دونم کدوم مال کدوم کتابه :|! حالا گفتم بنویسم دیگه. نهایتش قبلا بعضی هاشونو براتون نوشته ام. این یکی فکر کنم مال کتاب " ما دروغگو بودیم " باشه: - بهتر نیست آدم آروم و صلح طلب باشه؟ - نه، بهتر است با شر مبارزه کرد. -- احساس می کنی منو میشناسی، کیدی،...
-
شرکت/غیره
یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 03:18
-
یه قاشق دیگه اطلاعات بهتون بدم :D
پنجشنبه 1 اردیبهشت 1401 22:00
-
از اتفاقات اخیر
پنجشنبه 1 اردیبهشت 1401 20:04
-
بقیه ی ایران/شام شرکت
یکشنبه 21 فروردین 1401 11:23
-
بقیه ی سفر
چهارشنبه 17 فروردین 1401 23:29
-
ما برگشتیم
یکشنبه 14 فروردین 1401 20:35
-
جشن الفبا :D
جمعه 12 فروردین 1401 13:08
-
بقیه ی عید
دوشنبه 8 فروردین 1401 10:14